کانون مهدی یاوران جوان

اتاق فکر و هسته اطلاع رسانی مهدویت دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

کانون مهدی یاوران جوان

اتاق فکر و هسته اطلاع رسانی مهدویت دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

فرستادگان خدا در زمین

خداوند گفت دیگر پیامبری نخواهم فرستاد از آن گونه که شما انتظار دارید
اما جهان هرگز بی پیام نخواهد ماند وآنگاه پرنده ای را به رسالت مبعوث کرد
پرنده آوازی خواند که در هر نغمه اش خدا بود عده ای به او گرویدند وایمان آوردند
و خدا گفت اگر بدانید حتی با آواز پرنده ای می توان رستگار شد
خداوند رسولی از آسمان فرستاد باران نام او بود
همینکه باران شروع شد آنان که اشک را می شناختند رسالت او را دریافتند
پس بی درنگ توبه کردند وروحشان را زیر بارش بی دریغ خواستند
خدا گفت اگر بدانید با رسول باران هم می توان به پاکی رسید
خداوند پیغمبر باد را فرستاد تا روزی بیم دهد وروزی بشارت
......

پس باد روزی طوفان شد روزی نسیم و آنان که پیام او را فهمیدند
روزی در خوب روزی در بد زیستند
خدا گفت آنکه خبر باد را می فهمد قلبش در بیم وامید می لرزد وقلب مومن چنین است
خدا گلی را از خاک برانگیخت تا میعاد را معنا کندوگل چنان از رستاخیز گفت
که از آن پس هر مومنی که گلی رادید رستاخیز را به یاد آورد.
خدا گفت : اگربفهمید تنها با گلی قیامت خواهد شد.
خدا یکی از هزار نامش را به دریا گفت .دریا بی درنگ قیام کرد سپس چنان به سجده افتاد
که هیچ از هزار موج او باقی نماند.
مردم تماشا می کردند عدهای پیام دریا را دانستند،
پس قیام کردند وچنان به سجده افتادند که هیچ یک از آن ها باقی نماند
خدا گفت آن که به پیغمبر آب ها اقتدا کند به بهشت خواهد رفت
وبه یاد دارم که فرشته ای به من گفت :
جهان آکنده از فرستاده و پیغمبر است
اما همیشه کافری است تا باران را انکار کند وبا گل بجنگد تا پرنده را دروغگو بخواند
و باد را مجنون ودریا را ساحر.
اما همین امروز  ایمان بیاور که پیغمبر آب و رسول باران و
 فرستاده ی باد برای ایمان آوردن تو کافی است...............


  اِنَّ فِی السَّمٰوٰتِ وَ الأرضِ لأیٰتٍ لّلمومِنینَ

  هر آینه در آسمان ها و زمین نشانه هایی است برای مومنان

                                                                                                                                                                                                              سوره جاثیه - آیه ۳


نظرات 3 + ارسال نظر
فرشته دوشنبه 28 دی‌ماه سال 1388 ساعت 01:09 ق.ظ

خیلی جالب و زیبا بود...

ممنون .

فاطمه نوبخت پنج‌شنبه 8 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 11:34 ب.ظ

خیلی قشنگ و لطیف بود
ممنوووون;)

رسول سه‌شنبه 4 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 03:13 ب.ظ

خیلی زیبا و جالب بود
احسنت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد